سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهتاب و افتاب

شنبه 87/6/16 :: ساعت 3:0 عصر

اون که ...

اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشتو رفت از کنارم

از درد دوریش من بیقرارم

خیال می کردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال می کردم یه هم زبونه

نمی دونستم نا مهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقش دارم میسوزم

فکر و خیالش همش باهامه

هر جا که میرم جلو چشامه

دلم می خواد تا دووم بیارم

رو درد دوریش مرحم بذارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم

             http://img.tebyan.net/big/1387/06/414020150371612146185181862071451254117.jpg


نوشته شده توسط: افتاب



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اشتباه فرشتگان
اون که ...
هر که را می نگری
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
چت با خدا
به همه ما این لذت رابچشان
کسی که مثل هیچ کس نیست
دلی بی کینه

  • مهتاب و افتاب
    افتاب
    آفتابگردان دنبال خورشید می گشت ، ناگهان ستاره ای چشمک زد..آفتابگردان سرش را پایین انداخت آری...گلها هیچ وقت خیانت نمی کنند
  • مهتاب و افتاب
  •